پنهان شدی در برف ها ، بدجور بی تابم

من کودکی کز شوق بُردن ، دست می سابم

یک ، دو ، سه . ، ده ، حالا تمام حدس هایم را .

امّا تو را هر قدر می گردم نمی یابم

برگرد ، باشد ، باز هم این بار بردی تو

برگرد من سردم شده ، برگرد ، دریابم

اصلاً تو رفتی تا که خیلی زود برگردی

شوخی نکن ، برگرد ، می بینی که بی تابم

.

.

.

بی تابی ام دست خودم که نیست می دانی

من کشته ی این خنده هایِ زنده ی قابم

تو رفتی و چشمان من بی تاب از گریه

تو رفتی و عمریست من از غصّه بی خوابم

.

.

.

باشد نیا ، باشد بمان با برف ها امّا

من هم شبیه برف ها تا صبحدم آبم

                                                                                                ابر

من طلبکار و بدهکار توام حضرت عشق ...

می انگور نجف ، سنگ دلم دُر کرده ...

بخشی از شعر واحد مسلمیه ...

، ,  ,بی ,تو ,برگرد ,ها ,    ,تو رفتی ,برف ها ,برگرد ، ,، برگرد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرش ماشینی فرش فانتزی فرش کودک تابلوفرش هک و امنیت مقاله نو پسری در حال شکل گیری! اخبار شرکت گامادسک (Help Desk) فایل اموزشی أنارستان server325152 پاسخ سوالات کارگزاری آگاه نقاشی ساختمان در شهریار