آمد دوباره ، زودتر از موعد خودش

فکری به غیر کُشتن من ، نیست در سرش

برگشته باز چنگ زند در گلوی تاک

تا خون بریزد از رگِ بی رنگ پیکرش

با یک سپاه مجهز به قصد کُشت

برگشته است تا بزند زخم آخرش .

باران و باد ، ورق هایی از چنار

یک کوچه باغ و خاطره های شناورش

من ، تو ، تویی که همان جا شکستی ام

تو ، من ، منی که بغض گلوگیر حنجرش .

حالا دوباره قافیه ها تنگ مثلِ دل

مردی ، خزان ، زده به تمامی باورش

مردی که نیم خودش را جوان که بود .

حالا خزان زرد آمده تا نیم دیگرش .

                                                          "ع.شیرخانی(ابر)"

من طلبکار و بدهکار توام حضرت عشق ...

می انگور نجف ، سنگ دلم دُر کرده ...

بخشی از شعر واحد مسلمیه ...

  ,، ,مردی ,برگشته ,خزان ,نیم ,    ,من ، ,فکری به ,به غیر ,تو ،

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دبیرستان شهید مطهری حفاظ های ساختمانی دبیرستان شهید بهشتی خنج جزیره من! کلید بهشت گل نوشت های من برای دل نشین های تو پایان نامه دانلود نرم افزار و فیلم میکروسکوپ های نوری آزمایشگاهی و صنعتی